هنر‌ایرانی سرشار از منطق ریاضی و خردورزی مادی در کنار زیبایی و لطافت معنوی است که اساس آن بر فهم کامل هندسه و نظم استوار است. زندگی‌ایرانیان چنان با هنر و زیبایی آمیخته و عجین شده است که آنان حتی ابزارآلات روزانه‌ی مورد استفاده‌ی خود را نیز از تزیینات و زیبایی بدون بهره نگذاشته‌اند و نمونه‌های بسیار زیبایی از هنر‌ایرانی را میتوان بر روی ابزارآلات ساده‌ی روزمره و کاربردی دید .

هنر‌ایرانی کاربردی است؛ ‌ایرانیان هیچگاه قطعه‌ای هنری نساخته‌اند که در زندگی به کار نیاید، پرهیز از بیهودگی ‌یکی از ارکان اصلی در زندگی‌این مردم نجیب و اصیل است. تنوع درختان جنگلی و چوب حاصل از آنها، در کنار هنر و ذوق و سلیقه‌ی ذاتی مردمانی که هزاران سال است در‌این مناطق زندگی میکنند، باعث به وجود آمدن هنر – صنعت نازککاری گردیده است که به احتمال قریب به‌یقین، ادامه‌ی هنر _ صنعت نجاری و ارسی سازی ایرانی است .

چوبهای مرغوب و متنوع جنگلی که‌یکی از هزاران موهبت و هدیه‌ی الهی به زاگرس نشینان نجیب و سخت کوش است؛ به واسطه‌ی فراوانی، ارزانی، سهولت استفاده، عمر و سرویس‌دهی مناسب و … در زندگی‌این مردم بسیار به کار رفته و میتوان گفت که چوب و محصولات حاصل از آن در تمامی شئون زندگی زاگرس‌نشینان نقش اساسی و حیاتی داشته است. ‌این مردمان، از‌این نعمت آسمانی که به فروانی در اختیار داشته‌اند در ساختمان سازی، ساخت وسایل و ظروف زندگی روزمره، تامین انرژی گرمایی و حتی خلق آثار هنری بهره برده و با استادی و هنرمندی تمام آثار زیبایی خلق کرده‌اند .

منبت، معرق، خاتم و تقریبا تمامی آن دسته از هنرهای دستی که در رده‌ی صنایع چوبی رده‌بندی میگردند؛ ذاتی هنری و تزیینی دارند، در واقع کاربرد چنین هنرهایی در زندگی روزمره‌ی ‌ایرانیان بیشتر جنبه‌ی تزیینی داشته است تا بتوان با ‌این هنرها، وسایل کاربردی زندگی را با زیبایی آراست و از کار با ‌این وسایل لذت برد، ‌این هنرها ذات زیباپسند ‌ایرانیان را اقناع و زندگی آنان را رنگ و بویی تازه میبخشند. اما نازککاری علاوه بر‌اینکه ذات هنری و تزیینی خود را حفظ کرده است، به عنوان‌یک پیشه نیز با ساخت وسایل کاربردی، جایگاه ویژه‌ای در بخش صنعت دارد.

مدیریت نور و صدا، ‌یکی از مهمترین شاخصه‌های هنر معماری‌ایرانی در دوره‌ی اسلامی است؛ در معماری ‌ایرانی با استفاده از بازشوهای بزرگ در دیوارهای حایل میان فضاهای داخلی و بیرونی، در تمامی قسمتهای بنا، نور و روشنایی، با تناسبهای دقیق هندسی تقسیم شده است. ‌ایرانیان فن پنجره‌سازی را به اوج خود رسانده و آن را به هنری تبدیل کرده‌اند که هم از نظر هنری و هم از نظر مهندسی، بدون عیب و نقص بوده و به زیبایی و هنرمندی تمام نور و روشنایی را در بنا مدیریت میکند .

هنر ارسی‌سازی‌ یکی از پیچیده‌ترین و دقیقترین هنرهای چوبی ‌ایرانی است؛ کار با چوب به طور کلی به پنج رشته‌ی : نجاری، نازککاری، منبت‌کاری، معرق‌کاری و خاتم‌کاری تقسیم می‌شود که ‏هر کدام زیبایی، کاربرد و خصوصیات خاص خود را دارند. ارسی‌سازی با پیوند میان ‏نازککاری چوب، شیشه بری، نجاری و طراحی متولد گردیده که قدیمترین نمونه‌های ‌این هنر، مربوط به عصر صفوی است. پس از دوران صفویه و با تکمیل و تلفیق‌این هنر با قواره‌بری چوب در دوره‌ی قاجاریه، نمونه های بسیار زیبا و مدهوش‌کننده‌ای از‌این هنر کاربردی‌ ایرانی پدید آمد که در سرتاسر ‌ایران میتوان نمونه‌های آن را مشاهده کرد.

معماران ایرانی با استفاده از ارسی‌های ‌یک‌لتی، سه‌لتی، پنج‌لتی، هفت‌لتی و حتی نه‌لتی (9) و با تعبیه‌ی بازشوهای بزرگی، ‌این ارسی‌ها را به عنوان حایل میان فضاهای داخلی و بیرونی بناها به کار برده و از‌این طریق با هوشمندی تمام و به زیبایی، نور و صدا را در تمام بنا مدیریت کرده‌اند. مدیریت نور و صدا اصلیترین کابرد ‌این ارسی‌ها در بناهای مختلف بوده‌است، با ‌این وجود، ‌این عناصر زیبای معماری، نه تنها به زیبایی و فریبندگی معماری‌ ایران کمک کرده‌اند که خود آنها، نمونه‌های بسیار نادری از فن مهندسی و محاسبات پیچیده‌ی آن در معماری ‌ایرانی هستند .

ساخت ارسی‌هایی با ابعاد بزرگ و بسیار بزرگ در دیوارهای حایل میان فضاهای بیرونی و درونی بناها؛ مستلزم اطلاع طراح از اصول و قواعد دقیق مهندسی بوده‌است. نمونه هایی از ارسی با مساحت 50 تا 100 متر مربع هنوز هم در پاره‌ای از بناهای تاریخی وجود دارند که پس از گذشت صدها سال از ساخت آنها، دچار ناپایداری، فروریختگی، انحنا و …. نشده و هنوز هم به درستی وظایف خود را در بنا انجام میدهند. در هنر ارسی‌سازی، برای اتصال قطعات ارسی به هم، هیچ عنصر دیگری بجز چوب به کار نمی‌رود و تمام نقش و نگار‌های چوبی و شیشه‌ای ارسی، به وسیله اتصالات ظریف ‏چوب (کام و زبانه) به هم وصل می‌شوند.

از ارسی موجود در موزه‌ی شهرستان سنندج به عنوان دومین ارسی بزرگ ‌ایران پس از ارسی کاخ گلستان نام برده میشود که ارتفاع آن 6 متر و مساحت آن در حدود 70 متر مربع است. چنین سازه‌ای از چوب و شیشه با ارتفاعی بالغ بر 6 متر، دهه‌هاست که پابرجاست و هنوز هم به زیبایی، تمام وظایف خود را در بنا به خوبی انجام میدهد.

با توجه به وزن مواد و مصالح به کار رفته، مساحت، ارتفاع و عرض چنین ارسی‌های؛ پایداری‌این سازه‌های عظیم و زیبا بدون انجام محاسبات دقیق فنی و مهندسی امکان نداشته است. ارسی‌هایی با ابعاد بزرگ و مساحت بیش از 50 متر، دارای وزن بالایی هستند. در‌این سازه‌ها، ارتفاع نیز ‌یکی از مشخصه‌های بسیار مهم در محاسبات است. پیش‌بینی و تعیین راه‌های انتقال وزن سازه از چنین ارتفاعی تا زمین، مستلزم محاسبات دقیق و فنی مهندسی است و قطعا بدون استفاده از علوم مهندسی، ساخت، پایداری و استفاده از ‌اینچنین سازه‌هایی برای سالهای متمادی، غیر ممکن است .

یکی از ظریفترین و زیباترین هنر- صنعتهای دستی در شهرستان سنندج نازککاری است که به احتمال بسیار زیاد، ادامه‌ی هنر ارسی‌سازی، اما در ابعاد کوچکتر است. تنوع درختان جنگلی و چوبهای حاصل از آنها که اصلیترین ماده‌ی مورد نیاز برای ‌این هنرند، موجب پدید آمدن نمونه های بسیار زیبا و نادری به وسیله‌ی استادکاران ماهر سنندجی گردیده است.

اوج ذوق هنری و تلفیق آن با فن مهندسی در‌این نمونه‌ها، نشان از مهارت استادکاران ‌این شهر دارد. نمونه هایی از محصولات ساخت استادان سنندجی در دست است که ببینده با مشاهده‌ی آن، جز انگشت حیرت به دندان گزیدن چاره‌ی دیگری ندارد. چوب بیجان همچون موم در دست‌ این استادکاران به محصولاتی تبدیل شده است که ساخت آنها با چوب غیر قابل انعطاف، تقریبا غیر ممکن است !

احتمالا از دوره‌ی صفوی و همزمان با ساخت عمارات عالی و بناهای وسیع در شهر تازه بنیاد سنندج؛ هنر ارسی‌سازی و صنایع وابسته به آن در ‌این شهر گسترش‌ یافت‌ است. فعالیت ارسی‌سازی و ارسی‌سازان ماهر اکنون به دلایل متعددی رونق ندارد، اما هنر نازککاری به دلیل ظهور اساتید صاحب نام و محصولات زیبای ساخت آنان، هنوز پررونق و پرارزش است . آثار نازککاری  به جامانده از استادان سنندجی مربوط به اواسط دوره قاجار، اوج و رونق هنر نازککاری در شهر سنندج را در‌این دوره و سالهای بعد از آن نشان میدهد. با توجه به شیوه‌ی خاص و اسلوب منحصر به فرد نازککاران سنندجی در پدید آوردن آثار هنر نازککاری،  به نظر می رسد که هنرمندان سنندجی از اواسط دوره‌ی قاجار به بعد، مکتبی خاص را در‌ این عرصه به وجود آورده و به جامعه‌ی هنری ‌ایران‌زمین تقدیم کرده‌اند .

استاد نازککار هم هنرمندی تواناست و هم مهندسی آشنا به فن؛ او برای انتخاب چوب مورد استفاده در ساخت‌ یک قطعه، هم باید خصوصیات مکانیکی چوب را در نظر گیرد و هم خصوصیات ظاهری و زیبایی آن را، استاد نازککار آشنایی کاملی با مکانیک چوبهای به کار رفته در ساخت قطعات دارد و دقیقا میداند که ‌یک قطعه، برای ‌ایفای درست نقش خود در محصول نهایی، به چه مقدار مقاومت نیاز دارد و اتصالات آن با سایر قطعات چگونه باید باشد. بنابراین با توجه به خصوصیات مکانیکی انواع چوب در دسترس، چوب مناسب را انتخاب و به کار میبرد.

همچنین او میداند محصولی را که میسازد ‌یک اثر هنری است؛ بنابراین زیبایی، ‌یکی از ارکان ساخت محصولات نازککاری است و برای‌این منظور نیز او باید چوب هایی را انتخاب نماید که هم زیبا و فریبنده باشند و هم وظایف خود را در محصول نهایی به درستی انجام دهند. محصولات نازککاران سنندجی محصولاتی بدیع، زیبا، فریبنده و عجیبند! هنرمند نازککار چوب را همچون موم به کار برده و از‌این ماده‌ی تقریبا سخت و غیرقابل‌انعطاف محصولاتی ساخته است که باور ساخت آنها از ماده‌ی اولیه‌ی محکم و غیرقابل انعطافی همچون چوب، سخت و عجیب است . به عنوان مثال استاد مسلم نازککاری سنندج، علی اکبر بهزادیان با ساخت‌ یک کیف زنانه که دارای تمام اجزای لازم است و ‌این اجزا کاملا همانند ‌یک کیف چرمی قابل انعطاف عمل کرده و به زیبایی و درستی وظایف خود را به انجام میرسانند، اوج هنر و مهارت خود را به اثبات رسانیده است .

هنر نازککاری با وجود اساتید صاحب‌نامی همچون استاد نعمت‌الله نعمتیان، استاد مجید نعمتیان، استاد علی اکبر بهزادیان و… در شهرستان سنندج بیش از سایر نقاط ‌ایران شناخته‌شده و توسعه‌یافته است. زحمات ‌این اساتید صاحب ذوق و فن در بال و پرگیری ‌این هنر- صنعت زیبا در شهر سنندج بر کسی پوشیده نیست،. ذوق هنری و استعداد فنی خداداد این اساتید در‌این هنر به منصه‌ی ظهور رسیده و اثار هنری بدیع و زیبایی را به جامعه‌ی هنری ایران‌زمین تقدیم کرده‌اند .

این اساتید بزرگوار در کنار خلق اثار هنری و تکمیل فنون هنر نازککاری، به تربیت شاگردان مستعدی نیز پرداخته‌اند که هر کدام از آن شاگردان، خود به اساتید قابلی بدل گردیدند تا هنر استاد و نام صنایع‌دستی شهر سنندج در‌ایران و جهان همچون ستاره‌ای درخشان جلوه‌گر گردد. اما متاسفانه متولیان حمایت و توسعه‌ی صنایع‌دستی استان کردستان چنان به صنعت پر زرق و برق گردشگری علاقه‌مندند که مجالی برای حمایت و کمک به صنایع‌دستی کردستان نداشته و این صنایع مادرمرده همچنان در انتظار گوشه‌چشمی محبت‌آمیز از این بزرگوارانند.

معاون محترم صنایع دستی استان همدان در مصاحبه‌ای به تاریخ پنجشنبه 31 شهريور 1390،که هنوز هم در این آدرس : ( https://www.iranview.ir/post/11070 ) قابل دسترسی است خبر از ثبت هنر-صنعت نازککاری به نام همدان داده است و البته ایشان در همان مصاحبه نیز اذعان کرده‌اند که در کل استان همدان فقط یک استاد نازککار مشغول به کارند و این ثبت ملی با اتکا به فعالیتهای این استاد گرانقدر صورت گرفته‌است. هر چند که ظاهرا ثبت ملی یک هنر-صنعت چندان تاثیری در توسعه و اعتلای آن ندارد و جز کاغذبازی های بیهوده و عبث، نتیجه‌ای از این گونه ثبت‌ها، عاید هیچ هنر-صنعتی نگردیده‌است.

اما در حالیکه در شهرستان سنندج ده‌ها استادکار ماهر و به‌نام در رشته نازککاری مشغول به کار و فعالیتند و اثار خلق شده توسط این استادکاران سنندجی قابلیت رده‌بندی در ردیف شاهکارهای هنری را دارد، ثبت ملی این هنر-صنعت به نام شهری که فقط یک استادکار در آن رشته را دارد جز کم‌کاری و ترک‌فعل از سوی مجموعه‌ی متولی صنایع دستی استان چه معنا و مفهوم دیگری میتواند داشته‌باشد؟!

کدام ناظر بی‌طرف و عادلی ثبت ملی گلیم‌بافی کردی به نام روستای کاکوی سفلی را تایید و بر آن صحه میگذارد در حالیکه هیچ نام و نشانی از این روستای زیبا در هیچ یک از منابع و مراجع قالی و گلیم ایران نیست؟! مجموعه‌ی محترم صنایع دستی استان کردستان همه‌ی هنر و تاریخ و گذشته‌ی گلیم بافی کردی را در روستای کاکوی سفلی به ودیعه گذارده و گلیم کردی را به نام این روستای زیبا به ثبت ملی رسانیده است و حتی نیم نگاهی هم به هنر-صنعت صدها ساله‌ی گلیم بافی ( سوجائه‌ی سنه ) سنندج نکرده و قرعه‌ی ثبت ملی گلیم کردی را از میان دهها مرکز قالی و گلیم بافی کردستان مانند سنندج، خلیچیان و… به نام روستایی زده است که هیچ نام و نشانی از گلیم بافی در آن به چشم نمیخورد!!

بزرگواران متولی صنایع مادرمرده‌ی دستی استان کردستان، همچنانکه سنندج و خلیچیان هر دو، هم صاحب تکنیک بافت و هم صاحب طرح و نقشه‌های خاص خود هستند، آیا روستای کاکوی سفلی هم چنین خصوصیاتی را دارد؟!

مهرزاد درافشانیان

رییس هیات مدیره

2 دیدگاه دربارهٔ «نازککاری»

  1. عزیز حاجی میرزایی

    دست مریزاد عالی بود
    ای کاش گذشت زمان و پیشرفت هنر در زمینه های مختلف از جمله هنر معماری متناسب با هنرهای هر منطقه جغرافیایی پیشرفت میکرد.
    هر چند خیلی از کارهای دستی و هنری مانند کوزه گری ،سبد بافی و… که جزو هنرهای زیبا و درآمدزا در منطقه ی سنندج بودن کاملا فراموش شده است.

    1. ممنون از لطفت.
      متاسفانه در طول سالیان گذشته توجه درستی به صنایع دستی نشده و سرنوشت این صنایع مادرمرده! همچنان نامعلوم و پر از ابهام است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!
پیمایش به بالا