پنجم خرداد ماه سال ۱۲۸۷ هجری شمسی روزی است که در ان آینده ی ایران و خاورمیانه دچار تغییرات بنیادین گردید ؛ در سال 1280 خورشيدي (1901 میلادی) و با وساطت «آنتوان کتابچی خان» تبعه گرجیالاصل ایرانی ، قراردادی بین دربار ایران و شخصی به نام ویلیام ناکس دارسی در تهران امضاء شد . به موجب این قرارداد که به امضاي مظفرالدین شاه قاجار نيز رسيد ، اکتشاف و بهرهبرداری از نفت ایران به استثنای پنج استان شمالی ، به مدت 60 سال به دارسی واگذار شد .
مطابق سند منحصر به فرد و باارزشی به نام « سند اطلاعات فنی چاه شماره یک مسجدسلیمان » که اکنون در مرکز اسناد وزارت نفت نگهداری میگردد ، در این روز و پس از 7 سال اکتشاف بی ثمر ، نفت خام سبک از چاه شماره یک در منطقه ی نفتون مسجد سلیمان فوران کرد . در آخرین برگ از گزارشات حفاری چاه شماره یک ، که از دوم تا بیست و ششم مه 1908 ( 12 اردی تا 5 خرداد 1287 ) را در برمیگیرد آمده است: « فوران شدید نفت به ارتفاع 1179 پا »

این فوران برای اولین بار در تاریخ ؛ طلای سیاه را از عمق 360 متری زمینهای جنوب ایران بیرون کشید و همچون زلزله ای مخرب ، حیات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ایران و خاورمیانه را دگرگون کرد و ایرانیان را نیز به بیماری هلندی !! دچار ساخت . بیماری هلندی حالتی از عملکرد ناصحیح اقتصادی است که در آن کشف ، استخراج و خام فروشی منابع طبیعی ( به دلیل سادگی و در دسترس بودن و … ) از توان بخشهای تولیدی اقتصاد مانند صنایع بومی ، دامپروری ، کشاورزی و… میکاهد و با صادرات این منابع به صورت خام ، ارزش پول ملی بالا میرود . این پدیده ی مضر و نادرست را از آن جهت بیماری هلندی میخوانند که در سالهای دهه 60 میلادی و با بیشتر شدن درآمد اقتصاد هلند از محل صادرات گاز طبیعی و نفت کشف شده در دریای شمال ، ارزش پول ملی آن کشور در بازارهای بینالمللی افزایش یافت و در نتیجه صادرات غیرنفتی آن کشور کمتر شد . طبعا این پدیده ، اثرات نامطلوب خود را ، بعدها در کلیت اقتصاد آن کشور نشان داد .
در این میان تضادی مفهومی وجود دارد ، مطابق آنچه که بیماری هلندی خوانده میشود انتظار میرود پس از کشف منابع طبیعی ، رشد اقتصادی و توسعه ، به جای آنکه روند صعودی گیرد ، نزولی شده و به زبان ساده تر کشف منابع طبیعی به عنوان یک ثروت باد آورده و تقریبا بدون زحمت ! به جای آنکه منجر به توسعه و رشد اقتصادی گردد باعث فقر و بدبختی و عقب افتادگی و سیه روزی و بیچارگی و…. ملت کاشف میگردد !!!

قاعدتا منابع طبیعى به عنوان ثروتی ملی باید زمینههای توسعه ی کشور را فراهم نماید و قدرت خرید واردات را افزایش دهد ، بنابراین انتظار مىرود که سرمایهگذارى و توسعه را تقویت کند و منجر به رشد اقتصادی و به تبع آن رفاه و امنیت و آسایش بیشتر گردد . با نگاهی به تاریخ معاصر ایران و خاورمیانه باید پرسید پس چرا اینگونه نشده ؟!!!
به زبان خیلی ساده تر !! ما داریم یه کشتی نفت رو میفروشیم مفت مفت ! از اون طرف خریدار یه کشتی نفت میخره و اون رو تبدیل میکنه به صدتا کشتی خرت و پرت و بعد میفروشه به خود ما به چه قیمتی ؟! هزار برابر همون کشتی نفت اولی !! بعد ما دلمون خوشه که راحت داریم زندگیمون رو میکنیم ! ما داریم میخوریم و میخوابیم و نفت میفروشیم و بلانسبت حتی عرضه نداریم نفت خودمون رو از توی زمین دربیاریم ، باید بگردیم یکی دیگه رو پیدا کنیم که بیاد و نفت رو برامون از توی زمین استخراج کنه تا ما بتونیم اونو بفروشیم و بخوریم و بخوابیم !! زندگی رو اونایی میکنن که نفت ما رو مفت میخرن و باهاش توی مملکت خودشون اشتغال درست میکنن و محصول رو هم به هزار برابر قیمت میندازن به ما !!!
نفت سیاسیترین کالای اصلی در دنیای امروز است ؛ « اگر این نفتی که دست کشورهای این منطقه است، در دست اروپاییها بود و بنا بود آنها به شما مردم و مردم سایر کشورهایی که امروز نفت تولید می کنند، بفروشند، برای هر استکانش جان شما را می گرفتند!... امروز به خاطر خیانت بعضی از کشورهای تولید کننده نفت و همدستیشان با دزدان غارتگر بین المللی، به جای اینکه نفت، وسیله ای در دست کشورهای تولید کننده آن برای کسب سود یا استفاده سیاسی و اقتصادی باشد، به عکس به عنوان وسیله ای در دست مصرف کنندگان قرار دارد!... در حقیقت نفت در مشت آنهاست، نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایه ای مایه دردسر است . بیانات رهبر معظم انقلاب 13/03/1373 »
در راستای درمان بیماری هلندی و سایر ناخوشی ها و انگلها و میکروبها و ویروسهای اقتصاد ایران ! مفهوم« اقتصاد مقاومتی» برای اولین بار در سال 1389 طرح و پس از آن در تاریخ 29 بهمن ماه 1392 رسما توسط رهبر معظم انقلاب به سران محترم سه قوه ابلاغ گردید . در متن این ابلاغیه آمده است که « ایران اسلامی با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و متنوع و زیرساختهای گسترده و مهمتر از همه، برخورداری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد و دارای عزم راسخ برای پیشرفت، اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه مشکلات اقتصادی فائق میآید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صفآرایی کرده، به شکست و عقبنشینی وا میدارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بیاطمینانیهای ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحرانهای مالی، اقتصادی، سیاسی و … در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای کشور در زمینههای مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی و سند چشمانداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درونزا و برونگرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگوئی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد. »
توسعه و پیشرفت استان کردستان به عنوان یکی از استانهای ثروتمند کشور با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و متنوع ، یکی از مهمترین دغدغه های صاحبنظران و فعالین اقتصادی و اجتماعی است . این استان در طول تاریخ یکی از قطبهای کشاورزی ، دامپروری و صنایع فاخر دستی کشور ایران بوده و اقتصاد کرد و کردستان با توجه به منابع و زیرساختهای مرتبط با چنین اقتصادی ، از جمله ی موفقترین مناطق کشور در تولید نهاده های کشاورزی و دامی و صنایع فاخر دستی بوده است . این در حالی است که در سالهای پیشین ، کمترین توجه و حمایت از همین صنایع و منابع بوده است !
متاسفانه این حقیقت عینی و تاریخی یا به طور کلی نادیده گرفته شده و یا وزن و ارزش و اعتبار آن بسیار کمتر از ارزش واقعی ارزیابی شده است . بسیاری از بزرگان ، توسعه و پیشرفت استان را در گرو صنعتی شدن و کارخانه های بزرگ و پیشرفته و اتوماتیک و … دیده و به کمتر از آن راضی نیستند و حتی مضراتی همچون آلودگی شدید هوا ، آب و خاک به عنوان منابع حیاتی برای ادامه ی زندگی خودمان ! را به جان و دل خریداراند و اهمیتی به آنها نمیدهند . کسی نمی تواند منکر سود و تاثیر استفاده ی درست از علوم و صنایع پیشرفته و به روز در توسعه و پیشرفت باشد ، اما چرا همین صنایع پیشرفته و به روز ، در خدمت کشاورزی و دامپروری ما نیست و اکنون تولیدات ما در این صنایع آبا و اجدادیمان ، با تکنولوژی عهد بوق ادامه دارد ؟!!

ایا این منطقی تر نیست که برای صنعتی سازی استان و منطقه به صنایعی دل ببندیم که مواد اولیه ی مورد نیاز برای آنها از همین منطقه و خودمان و مردممان فراهم می آید ؟ برای پیشرفت و توسعه به چه چیزی بیشتر از اشتغال و تولید محتاجیم ؟! چرا این تولید در صنایعی نیست که جد در اندر جد به آنها مشغول بوده ایم ؟ چه کسی میتواند زمینها و رودخانه ها را برای کشاورزی ، گاو و گوساله ها را برای تولید گوشت و چرم ، گوسفند و بز را برای تولید گوشت و پشم و پارچه و زیرانداز و …گیاهان بومی را برای رنگرزی و کارگران ماهر ما را ، از ما بگیرد و چرخه تولید و تجارت و زندگی را مختل نماید ، بجز خودمان ؟!!
از هنگام ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در سال 1392 ، بسیاری از مسئولین و بزرگان کشور در مورد این اقتصاد و ارتباط آن با صنایع دستی بیانات و رهنمودهایی داشته اند که در تمامی آنها یکی از مصادیق بارز اقتصاد مقاومتی را صنایع دستی بومی و سنتی کشورمان دانسته و خواستار حمایت و توسعه ی این صنایع زیبا و ارزآور گشته اند ، به عنوان نمونه :
معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی سرکار خانم دکتر پویا محمودیان در نشست پایانی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در چهارمحال و بختیاری : توجه به صنایعدستی و هنرهای سنتی رمز موفقیت در حوزه اقتصاد مقاومتی بهشمار میرود . همچنین بازهم ایشان در حاشیه بازدید از کارگاههای تولید گلیم شیریکی پیچ سیرجان : اگر یک باور و عزم ملی در همه مردم و مسوولان به وجود آید می توانیم صنایع دستی را به عنوان مصداق عینی اقتصاد مقاومتی در کل کشور مطرح کنیم . مدیرکل امور بانوان استانداری خراسان جنوبی : صنایع دستی راهی برای توسعه مشاغل خرد و حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی است . مدیر کل میراث فرهنگی خراسان رضوی : یکی از مسیرهای تحقق اقتصاد مقاومتی توجه به صنایع دستی است ، بیش از ۳۶۰ رشته صنایع دستی داریم و از نظر تعدد و تنوع هم ردیف با کشورهای چین و هند هستیم . مدیركل میراثفرهنگی استان مركزی : صنایعدستی گامی بلند در تحقق اقتصاد مقاومتی است و صنایعدستی میتواند بهعنوان یکی از ابزارهای منحصربهفرد در دستیابی به افزایش تولید ملی و اهداف کلان اقتصاد مقاومتی بسیار نقشآفرین باشد .
اما دریغ از یک جمله یا حتی یک کلمه ! از مسئولین استانی ما در این رابطه ، این بزرگواران تاکنون تقریبا هیچ اظهار نظری در اینخصوص نداشته اند ، اقدام که پیشکش !! احتمالا یا سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به استان ما ابلاغ نشده و یا اینکه ابلاغ شده و رفته یه جای دیگه یا اینکه زیر میزی ، روی میزی ، توی کشویی یا … گم و گور شده و کسی از آن خبری ندارد !! به عنوان یک تولید کننده ی کارگاهی صنایع دستی اعلام میدارم که نه تنها از اینجانب و کارگرانم هیچ حمایت و کمکی از سوی مسئولین صورت نگرفته است که سنگ اندازی و مشکل آفرینی و کاغذبازی و کارشناس بازی و پاسکاری و … چنان ما را به ستوه آورد که دوبار نیز به سازمان بازرسی استان کردستان شکایت بردیم تا بلکه کمی از مشکلاتمان کاسته شده و با نهیب یک دستگاه نظارتی ، مسئولین محترم و دست اندرکاران گرامی به خود آیند و دست از لج و لجبازی بردارند .
اما متاسفانه در هر دوبار ، سازمان محترم بازرسی دادخواهی ما را وقعی ننهاد و تمامی مدارک و مستندات ما را مبنی بر کارشکنی و ترک فعل مسئولین وقت اداره ی میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی بدون ارزش و فاقد وجاهت قانونی قلمداد کرده و پرونده بایگانی گردید !
در سال 1396 با ثبت نام در سامانه ی ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی و اعلام تعداد ده نفر بافنده ی خانگی (گلیم باف ) خواستار حمایت و تسهیلات تولید شدیم ، این ثبت نام از سوی سامانه ، با ارجاع به اداره ی تخصصی مربوطه ( اداره ی میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی ) باید در همان سال و مطابق جدول زمانی اعلامی از سوی سایت ، بررسی شده و نتیجه ی مثبت و یا منفی آن به متقاضی اعلام میشد ، پس از گذشت 4 سال و در سال 1400 ، هنوز منتظر اعلام نتیجه ایم !! آیا این مصداق بارز ترک فعل از سوی مسئول مربوطه نیست ؟؟!!
« دستگاههای حکومتی باید با جدیت ، به دنبال بهبود محیط کسبوکار و برطرف کردن قوانین مزاحم و اصلاح عملکردهای غلط باشند تا محیط مساعد تولید در کشور به وجود آید . بیانات رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۸/۰۸/۲۸ »
در زمانه ای که صدای تاکید و تصریح برکارآفرینی و اشتغال زایی از سوی تمامی ارکان این نظام به گوش میرسد ، ما کار را آفریدیم و اشتغال را هم زاییدیم !!! اما متاسفانه نه تنها هیچ کمک و حمایتی از ما انجام نگرفت که با کارشکنی و سنگ اندازی مسئولین مربوطه ، افرینش و زایشمان هم بی نتیجه و ابتر ماند و کارگرانمان نیز بی کار و بی نان و بدبخت و بیچاره !! دادخواهی به مقام بالاتر هم نتیجه ای در بر نداشت !! مانده ایم چه کنیم ؟!!
مهرزاد درافشانیان
