روزنامه روژان
سال نهم – شماره 442
پنجشنبه 13 اذر 1399
🔴 گنه کرد در بلخ آهنگری ، به شوشتر زدند گردن مسگری
⭕️بیست سال یه عمره ؛ خیلیها با کمتر از این ، کسب و کار موفقی راه انداختن و الان در کمال امنیت و آرامش دارن زندگیشون رو میکنن . بعد از بیست سال صرف عمر و تحمل انواع و اقسام کمبودها و مشکلات و …. دلمون خوش بود که بالاخره ما هم شدیم جز کارمندان با تجربه و قدیمی دستگاه مورد اشاره و ایشان ، قدر ما رو بالاخره خواهد فهمید ! مایی که بیست سال ناقابل از عمرمون رو صرف کار و زحمت و تلاش برای ایشون کردیم و بالاخره هر چی نباشه یه گوشه ی کوچولوش رو ساختیم ، دلمون خوش بود که حداقل اگه با تیپا نمیندازتمون بیرون ، یه گوشه توی اون دستگاه عریض و طویلش بهمون میده که باقی عمرمون رو اونجا بگذرونیم و الفاتحه !!
اما به مصداق ضرب المثل معروف – شتر در خواب بیند پنبه دانه – ما هم در خواب و خیالات خوش غرق بودیم و برای خودمون داشتیم خیال پلو میکردیم که بعللللله ما هم داریم بازنشست میشیم و آخ جان و از این حرفها که ناگهان صدای ناهنجار تلفن همراهمان به در آمد و یک پیامک میمون و مبارک از روابط عمومی گرامی و محترم و بسیار عزیز دستگاه عریض و طویلمان تحویل تلفن همراه بد ترکیبمان شد مبنی بر اینکه اقا جان تشریف بیارید یه پولی بزاریم کف دستتون و خودتون رو بازخرید کنید و ما رو به خیر و شما رو به سلامت !! فقط هم برای من نیومده ها ، برای همه ی همکاران گرامی که عمر و جوانی و آرزوها و…. خلاصه همه چیزشون رو صرف توسعه و اعتلای !! دستگاه عریض و طویل مربوطه ! کردن هم اومده و خیلی محترمانه و معقولانه خدمت همه ی ما عرض کرده که اقا جان بیا برو شرت رو کم کن !!!!
البته این رو هم عرض کنم که این آقا جان بیا برو شرت رو کم کن ، از پارسال تا حالا به صورت مسلسل وار و پشت سرهم چندین و چند بار بخشنامه شده و خیلی از همکاران باتجربه و قدیمی !! عطای دستگاه مورد اشاره رو به لقای اون بخشیدن و الوداع و مهرم ازاد و جونم حلال و خدافففظ !!! اما این دیگه خیلی نوبر بود که بخشنامه رو به صورت پیامک هم خدمت همه ی همکاران ارسال بنمایند که چی؟که بعللله اون بالایی ها آرزوشونه که کارمندان باتجربه و قدیمیشون رو با یه تیپای محترمانه بندازن بیرون !!! در واقع میفرمایند که ، تا حالا هر چی ما گفتیم شما نه نگفتید ، این یه بارم مثل بچه ی ادم سرتون رو بندازید پایین بیاین خودتون درخواست بدید و شرتون رو کم کنید و تمام .
اصولا ما در دستگاه عریض و طویلمون فقط و فقط دانش و دانشمند تولید میکنیم و کاری با استفاده ی این تولیداتمون نداریم !!! اصلا به ماچه که چیزی که ما تولید !! میکنیم به درد میخوره ، نمیخوره ، اصلا کاربردی داره یا نه ؟! واقعا به ما چه آخه ؟! ما وظیفه مون تولیده ، فقط و فقط تولید میکنیم؛علم،دانش،دانشمند،دکتر،مهندس و….. دیگه اینا کاربردی دارن یا ندارن به ما چه ؟!!! مثلا ما خودمون توی یکی از شعباتمون یه نشریه ی علمی وزین داریم که توی شماره 15 از دوره ی چهارمش در پاییز زیبا و دلفروز 1390 چاپانیدیم که : « مدیریت دانش در آموزش عالی شامل فرایند ازاد سازی قدرت دانش و بهره گیری خلاقانه ، کارآمد و اثربخش از تمامی اطلاعات و دانش های موجود به منظور دستیابی به اهداف و رسالت های دانشگاه است . » و اما بعد : از اون ور ، سازمان عریض و طویلمون ، بدون توجه به این اظهار فضل یه شعبه ی کوچولومون ، بخشنامه میده که اقا جان کارمندهای باسابقه و با کوله باری کت و کلفت از تجربیات مختلف و متفاوت رو بندازید بیرون و بازخریدشون کنید و نابودشون کنید و بسوزنیدشون و …. خلاصه به هر طریق ممکن از دست این کارمندهای پرمدعای با سابقه ی با تجربه خلاص بشید که اوضاع و احوالمون کیشمیشیه !!
یکی هم نیست این وسط پاشه بگه ای سروران معظم ، ای بزرگواران بالا نشین ، ای دست نیافنتی های مدیر و مدبر و ای باتدبیران با امید !! گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری !!! وضعیت الان ما و دستگاه مربوطه ی ما که دخل و خرجمون با هم نمیخونه ، تقصیر من کارمند بخت برگشته نیست که ! مای کارمند فلک زده ، فقط و فقط مجری اوامر و دستورات ریز و درشت شما سروران بزرگوار با تدبیر و امید بودیم و اگه به اینجا رسیدیم تقصیر تصمیمات و گوهر افشانی های شماست . حالا روی چه حسابی گیر دادید به ما که بیاید به خاطر رضای خدا و اجر آخرت و یک در دنیا و صد در آخرت و…… خودتون رو بازخرید کنید تا ما به مدیریت با تدبیر و امیدمون برای سالهای متمادی و متوالی به میمنت و مبارکی ادامه بدیم !!!! فقط خدا عاالمه و بس
ده ی خوا هه ل ئه گری؟!!
مهرزاد درافشانیان
🔴