خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی قزوینی
عبید زاکانی
خواجه نظامالدین – یا نجمالدین – عبیدالله زاکانی قزوینی، شاعر، لطیفهپرداز، نویسنده و منتقد بزرگ قرن هشتم هجری است که متاسفانه اطلاع مبسوط و مفصلی از زندگانی او در دست نیست . «عبید زاکانی»، شاعر اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم هجری قمری است. آثار او بیشتر به زبان طنز است. اگرچه وی اشعار و غزلیات جدی نیز دارد، شهرت او بیشتر به خاطر اشعار طنزش است. او با زبان شعر و طنز از رنج مردم، نالایقی و جهالت حاکمان و تزویر و ریای زاهدان میگوید. از اینرو، محبوب مردم و مغضوب برخی حاکمان و زاهدان بود.
معلوماتی که حمدالله مستوفی معاصر عبید زاکانی و پس از او دولتشاه سمرقندی ذکر کردهاند تنها اطلاعات قابل اعتنا و استناد در خصوص این عالم و شخصیت بزرگ است. بنابر این معلومات، حدود تاریخ تولد او ۶۹۰ ق و وفات وی در حدود ۷۷۱ یا ۷۷۲ ق بوده است.
گر کنی با دگران جور و جفا/ با عبیدالله زاکانی مکن
او خود را عبیداللّه زاکانی نامیده است و برخاسته از خاندان زاکانیان قزوینی است. گفته میشود این خاندان، تیرهای از عرب (بنی خفاجه) بوده اند که به قزوین آمده و در آن جا ساکن شده اند. حمدالله مستوفی در خصوص خاندان زاکانی آورده است که: « ارباب صدور بودند، از ایشان صاحب سعید صفیالدین زاکانی خداوند املاک و اسباب و از ایشان صاحب معظم خواجه نظامالدین عبیدالله اشعار خوب دارد و رسائل بینظیر.»
آثار عبید زاکانی را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
بخش اول شامل قصاید و غزلیات و رباعیات و عشاقنامه، که به شیوه و سبک سخن صریح و جدی و معمول است.
بخش دوم لطایف است که از یک سو شامل اخلاقیالاشراف و حکایات و ریشنامه و صد پند و رساله دلگشاست که ترکیبی از نظم و نثر و به شیوه هزل است و از سوی دیگر شامل رساله تعریفات و نیز قصه موش و گربه است که به نظم و طنز و مطایبه هستند.
مجموع اشعار جدی باقی مانده از وی، از سه هزار بیت تجاوز نمیکند.
آثار او :
۱. دیوان اشعار، شامل قصیده، غزل، ترجیعبند، ترکیببند، مثنوی، قطعات و رباعیات.
۲. مثنوی عشاقنامه؛ شامل ۷۰۰ بیت که زاکانی آن را در سال ۷۵۱ ق به نام شاه شیخ ابواسحاق، پادشاه فارس، منظوم کرد.
۳. نوادر الامثال؛ کتابی به زبان عربی، شامل اقوال انبیا و حکما و اشعار و امثال.
۴. ریشنامه؛ رساله کوچکی است که در آن از مذهب ریش و جور و جفایی که خوبرویان زمان از این عارضه دلخراش و آفت جانکاه میبینند، سخن رفته است.
۵. رساله صد پند؛ که شامل صد پند طنزآمیز است.
۶. رساله تعاریف مشهور به ده فصل؛ این رساله از آثار انتقادی عبید است و به سبک لغتنامهای تدوین یافته و مشتمل بر ده فصل است، و در هر فصل یکی از اصناف و طبقات جامعه معرفی شده است. از جمله در بابِ دنیا و مافیها، در قاضی و متعلقات آن و…؛
در این رساله نیز همچنان طعن و انتقاد بر اوضاع و احوال اجتماعی به لطف و زیبایی دیده میشود. نویسنده کلماتی را انتخاب کرده و تعریفی طنزآمیز از آن ارائه داده است. مثلاً؛ النامحرم: اهل و عیال؛ الریش: دستاویز متفکران.
۷. رساله دلگشا؛ این رساله شامل تعداد زیادی حکایات شیرین که قسمتی به عربی و بیشتر به فارسی است. دارای نثری روان، فصیح و موجز در انتقاد از اخلاق و آداب ِ زمان.
۸. مکتوبات قلندران؛ شامل دو مکتوب از نوع مکاتیبی است که قلندران زمان به هم مینوشتند.
۹. فالنامه بروج؛ رسالهای است در انتقاد کتب فالنامه و احکام و طوالع و مسخره کردن مؤلفان و معتقدان آن. عبید در آخر هر فال یک رباعی آورده است.
۱۰. فالنامه وحوش و طیور؛ در بیان اینکه اگر هر یک از وحوش یا طیور را به فال گیرند، علامت چیست؟ این رساله شامل ۶۰ رباعی است. هر رباعی نماینده تعبیر فال هر یک از طیور و وحوش است.
۱۱. مثنوی سنگتراش؛ این منظومه در ۸۶ بیت سروده شده که سنگتراش سادهدلی، خداوند را از روی صداقت مهمان خود میکند و با این بیت شروع میشود: سنگتراشی بود اندر کوه طور، سنگتراشی کرد و گفتی ای غفور.
۱۲. قصیده موش و گربه؛ با ۹۴ بیت شعر که یکی از معروفترین آثار سیاسی و انتقادی عبید است که در شرح تزویر و ریاکاری گربهای از گربههای کرمان و زاهد و عابد شدن او پس از سالها دریدن موشها، و فریب خوردن موشها از توبه او و بروز جنگ میان موشها و گربهها و در آخر نابودی سپاه موشهاست.
۱۳. رساله اخلاقالاشراف؛ این رساله با نثری شیرین در انتقاد اخلاق دوران خود نوشته شده است و یکی از آثار گرانبهای عبید زاکانی محسوب میشود.
در این اثر، همانطور که از اسمش پیداست به انتقاد از اخلاق بزرگان و اشراف کشور پرداخته شده است. او صفات اخلاقی پسندیده را به دلیل اینکه از رواج افتادهاند و کسی به آنها عمل نمیکند، «مذهب منسوخ» نامیده و در مقابل روشی که در پیش گرفتهاند را «مذهب مختار» نامیده است. مثلاً در تعریف «صدق» معمولِ زمان میفرماید:
«اما صدق: بزرگان میفرمایند به این خلق اراذل حضایل است. چه مادّه خصومت و زیانزدگی صدق است.هر کس که نهج صدق ورزد، پیش هیچ کس عزّتی نیابد. فرد باید که تا تواند پیش مخدومان و دوستان خوشامد گوید و دروغ و سخن به ریا گوید «صدقالامیر» را کار فرماید. هر چه بر مزاج مردم راست آید، آن در لفظ آرد.
۱۴. زاکانی اشعاری نیز دارد که به نام اشعار هزلیه و تضمینات معروف است.
۱۵. علاوه بر اینها، کتابی به نام مقامات نیز به او منسوب است که اکنون موجود نمیباشد.
رساله اخلاقالاشراف، ریشنامه، صد پند، ده فصل، اشعار هزلیه، رساله دلگشا و مکتوبات قلندران را اولین بار فرته خاورشناس فرانسوی در مجموعهای به نام منتخب لطایف عبید زاکانی به سال ۱۳۰۳ ق در استانبول به چاپ رساند و پس از آن مکرراً در ایران و خارج آثار عبید منتشر شده است. عمده آثار عبید زاکانی، اکنون در قالب کلیات عبید زاکانی منتشر شده است.
قصیده موش و گربه
«موش و گربه»، همیشه و همهجا «تام و جری» را تداعی نمیکند؛ گاهی هم «به رسم هجو شاعرانه»، «سیاست تغلب» را به ذهن متبادر میکند، و آن هنگامی است که نام عبید زاکانی همراهش باشد.
داستان موش و گربه عبید زاکانی حکایت گربه پیری است که به زهد و تقوا تظاهر میکند تا موشان را فریفته و به چنگ آورد. عبارت «گربه زاهد»، «گربه عابد» و حتی «گربه تائب» از همین داستان بر سر زبانها افتاده است و اغلب اوقات درباره تبهکارانی که برای اجرای مقاصد پلید خود به تقوا تظاهر میکنند، به کار میرود. در این قصیده، گربه عابد و پارسا، به شکار موشان میپردازد. شاعر در این منظومه گربهای ریاکار از سرزمین کرمان را هجو میکند که به قتل عام و تار و مار کردن موشان فارس، میپردازد.
میتوان موش و گربه را دو مفهوم نمادین دانست، که بیانی از روابط سیاست تغلب و قواعد آن است. سیاستی که شاعر خود از آن با تعبیر «سرکشی» یاد میکند:
ندارد سرکشی آنجا روایی / به کاری ناید آنجا پادشاهی
در این سیاست، یک سو، بخت یار است و سوی دیگر نکبت بار:
بنگر که روزگار چه بازی پدید کرد / نکبت چگونه دولت او را عنان گرفت
از این مجموعه، به طور خاص ابیاتی قابل تامل هستند که به نحوی آشکار گویای سیاست تغلب زمان عبید زاکانی است. او افتادن موش در خم شراب و مست گردیدنش را باعث خودبینی و بلند پروازی موش میداند که طی آن، موش با حرفهای گزاف، دشمنِ در کمین نشسته را تحریک میکند
ابیاتی از این قصیده در عین حال که به برخی از آداب جنگی نیز اشاره میکند، عموماً حکایت از آمادگی سیاست برای گردش به سمت تلافی و لشکرکشی و تغلب دارد؛ در نتیجه، سیاست که شانش تدبیر روابط حق و تکلیف است، در قلمرو ایرانیان، حق را فرو مینهد و «تکلیفش» نه در «شهر»، بلکه در «بیابان پارس» تعیین میشود و با پی کردن اسب، قدرت شاه نیز سرنگون میشود
این قصیده در نگاه اول، توصیفی است از ریاکاران دینی که چگونه بر موشان که عامه مردم هستند سلطه مییابند و جان اینها اندوخته آنها میگردد.
اما به نظر صفا، این قصیده نوعی حکایت مبارزه شاه ابواسحاق با امیر مبارزالدین هم هست. توبه گربه در این داستان نیز اشارهای است به توبه معروف امیر مبارزالدین و بیعت او با خلیفه مصر که خم خانه شکست و محتسبی پیشه کرد و در لباس دین به قتل مخالفانش پرداخت.
«ناگهان گربه جست برموشان/ چون مبارز به روز میدانا»
در این بیت، مصرع «چون مبارز به روز میدانا» دارای ایهام است و شاید اشاره آشکار به امیر مبارز باشد. به ویژه که خود زاکانی باز (و البته به نحو مبهم) تصریح میکند که:
جان من پند گیر از این قصه / که شوی هر زمانه شادانا
غرض از موش و گربه بر خواندن / مدعا فهم کن پسر جانا
نقل از : https://fa.wikifeqh.ir
